مطالب ادبی
ارگ جمشید
مطابق داستانها جمشيد بر تختي مي نشت که ديوان و پريان آن را به آسمانها ميبردند و او با جامي که داشت جهان را نظاره ميکرد. اين تخت را ارگ جمشيد ميگفتند.در شاهنامه فردوسي آمدهاست: جمشيد پادشاهي عادل و زيبارو بود که نوروز را بر پا داشت و هفتصد سال بر ايران پادشاهي کرد. اورنگ يا تخت شاهي او چنان بزرگ بود که ديوان به دوش ميکشيدند.اگر چه نام تخت جمشيد در واقع «پارسَه»به معناي «شهر پارسيان» بودهاست، اما صدها سال پس از حمله اسکندر و اعراب و در زماني که ياد و خاطره پادشاهان هخامنشي فراموش شده بود، مردمي که از نزديکي ويرانههاي پارسه گذر ميکردند، تصاوير کندهکاري شده تخت شاهي راميديدند که روي دست مردم بلند شدهاست و از آنجا که نميتوانستند خط ميخي کتيبههاي حک شده روي سنگها را بخوانند، ميپنداشتند که اين همان اورنگ جمشيد است که فردوسي در شاهنامه خود از آن ياد کردهاست. به همين خاطر نام اين مکان را تخت جمشيد نهادند. بعدها که باستانشناسان توانستند خط ميخي کتيبه را ترجمه کنند، دريافتند که نام نخستين آن پارسه بودهاست.
نظرات شما عزیزان: